چگونه عبدالله ابن سرح العمری یکی از 42 کاتب قرآن مرتد شد؟
السیره العراقی:
تعداد کاتبان وحی محمد 42 نفر بود، عبدالله ابن سرح العمری یکی از آنها بود، و او یکی از نخستین قریشی هایی بود که قبل از رها کردن اسلام در مکه نوشتن میدانست و بعدها مرت. او میگفت "من محمد را هرگاه که میخواستم جهت میدادم، او به من دیکته میکرد "عزیز حکیم" و من مینوشتم "علیم حکیم"، بعد او میگفت "آری این مانند همان است!". یکبار او گفت "این و آن را بنویس!" و من نوشتم "بنویس" و سپس او گفت "هرچه خودت دوست داری بنویس!" پس وقتی این کاتب وحی محمد را افشا کرد، او در قرآن نوشت "کيست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ بست يا گفت که به من وحی شده، حال آنکه به او هيچ چيز وحی نشده بود". پس وقتی محمد مکه را فتح کرد، دستور داد که این کاتب پیشین وحی اش اعدام شود. اما این کاتب وحی به عثمان پناهنده شد چون عثمان برادر رضاعی او بود. پس عثمان او را پنهان کرد تا اینکه اوضاع آرام شد، عثمان کاتب را نزد محمد آورد و برای او طلب امان کرد. محمد سکوت بلندی کرد و وقتی عثمان رفت محمد گفت من سکوت کردم تا یکی از شما (حاضران در آنجا) او را بکشید.
العراقی در بالا به سوره انعام آیه 93 اشاره میکند:
سوره انعام ایه 93:
کيست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ بست يا گفت که به من وحی شده و، حال آنکه به او هيچ چيز وحی نشده بودو آن کس که گفت : من نيز همانندآياتی که خدا نازل کرده است ، نازل خواهم کرد ? اگر ببينی آنگاه که اين ستمکاران در سکرات مرگ گرفتارند و ملائکه بر آنها دست گشوده اند که :جان خويش بيرون کنيد ، امروز شما را به عذابی خوارکننده عذاب می کنند ،و اين به کيفر آن است که در باره خدا به ناحق سخن می گفتيد و از آيات او سرپيچی می کرديد
تفسیر قرآن البیضاوی:
به من وحی شده است، (وقتی که هیچ چیز به او وحی نشده است!) او به عبدالله ابن سعد ابن ابی سرح اشاره دارد که وحی را برای رسول الله مینوشت. آیه 12 سوره المومنون که میگوید "هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم" نازل شده بود و وقتی محمد به جایی رسید که میگوید " ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ (بار ديگر او را آفرينشی ديگر داديم)" عبد الله بن سعد گفت " فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ!" (در خور تعظيم است خداوند ، از آن بهترين آفرينندگان). در تعجب از جزئیات خلقت انسان، پیامبر گفت "بنویس همین را، که این نازل شده است!" عبدالله شک کرد و گفت "اگر محمد راستگو و صادق باشد، پس من همانقدر وحی میگیرم که او هم میگیرد!، و اگر او یک دروغگو است، آنچه من میگویم به همانقدر خوب است که آنچه او میگوید."
نقل شده از تفسیر معروف انوار التنزيل و اسرار التأويل، توسط عبدالله بن عمر البيضاوی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر