۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه

اسلام دین برابری؟؟؟




اسلام دین برابری؟؟؟

اسلام مدعی است که بیشترین احترام را به زنان دارد؛ اما آیا گفتار، رفتار و کردار اسلام نسبت به زنان با ادعاهای این دین سازگار است؟
زن در اسلام نقش کاتالیزور را دارد، او انسان است، انسانی که در درجه‌ی دوم اهمیت قرار دارد. نقش پرورشی را دارد، بدون اینکه خود بتواند بعنوان عنصری جدای از مرد، نقشی را ایفا نماید.

حال باید دید اسلام در طول تاریخ 1400 ساله خود چند زن دانشمند به جهان معرفی کرده است که صاحب نظریه و کتاب و کشفیاتی باشند:

چند نفر؟؟

اگر اسلام مردم را به کسب علم و دانش فرا میخواند و راه را برای همه انسانها در این زمینه باز گذاشته است چرا این افتخارات همیشه نصیب کفار (از دید مسلمین) شده است؟

برای نمونه نام 10 زن دانشمند برتر تاریخ :
1- ماري كوري
2- روزاليند فرانكلين
3- هايپشيا از اسكندريه
4- ژوسلين بل برنل
5- آدا كنتس لاوليس
6- -ليز ميتنر
7- دوروتي هاگكين
8- سوفي جرمين
9- راشل كارسن
10- جين گودال

و اما نظر الله و پیامبر و امامان در مورد زنان چه بوده است:

سوره نساء آیه 34:
مردان ، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است ، و از آن ، جهت که از مال خود نفقه می دهند ، بر زنان تسلط دارند پس زنان شايسته ، فرمانبردارند و در غيبت شوی عفيفند و فرمان خدای را نگاه می دارند و آن زنان را که از نافرمانيشان بيم داريد ، اندرز دهيد و از خوابگاهشان دوری کنيد و بزنيدشان اگر فرمانبرداری کردند ، از آن پس ديگر راه بيدادپيش مگيريد و خدا بلند پايه و بزرگ است

کلمات قصار رسول اکرم و سیری در نهج الفصاحه صفحات ٣٥٢ -٣٥٣-٣٥٨:

گروهی که زمام دارشان زن است رستگاری نمی بینند .
مردان که اطاعت زنان کنند به هلاکت می افتند.
گروهی که زمام کار خویش به زنی سپارند هرگز رستگار نمیشوند.
اگر قرار بود به غیر الله بر کسی سجده کنند ،من سجده زنان در برابر شوهران را سفارش میکردم

حضرت علی (ع) نامه ی 31 نهج البلاغه
از مشورت کردن با زنان بپرهیز،زیرا که آنان از نظر عقلانی دارای نقصان هستند و فکر آنان در معرض خطاست و هر کسی که اینچنین باشد،سزاوار نیست که مورد مشورت قرار گیرد

امام صادق عليه السّلام فرمود: زنان را در بالاخانهها منشانيد يا جاى ندهيد، و نيز خط نوشتن و سوره يوسف به آنان نياموزيد، بلكه به ايشان چرخريسى بياموزيد. و همچنين سوره نور.

من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى

۱۳۹۲ اردیبهشت ۵, پنجشنبه

ایا یک برده با یک فرد ازاد در دیدگاه الله یکسانند...؟




ایا یک برده با یک فرد ازاد در دیدگاه الله یکسانند...؟
در قران ایات بسیاری وجود دارد که عمل زشت و ناشایست برده داری و کنیز داری را تایید میکند ولی ایه 75 سوره نحل شاهکار الله خداوند کیهان ، خالق زمین و اسمانها و موجودات و بالاخص "انسان" است!

سوره نحل ایه 75:
خدا مثلى می زند بنده اى است زرخريد كه هيچ كارى از او برنمىآيد آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزى نيكو داده ايم و او از آن در نهان و آشكار انفاق مىكند يكسانست سپاس خداى راست [نه] بلكه بيشترشان نمىدانند

الله در این ایه نه تنها برده داری و کنیز داری را تایید میکند بلکه شان و شخصیت انسانی یک برده را تا حدی پایین می اورد که ادمی تعجب میکند چگونه افرادی هستند که این سخنان را به خداوندی حکیم و دانا و عالم نسبت میدهند؟
ایا منطق میپذیرد که خدایی (با فرض وجود) در مورد بنده خودش چنین دیگاه ناپسند و مشمئز کننده ای داشته باشد...؟
ایا این ایات ، سخنان محمد نیست...؟
ایا الله همان محمد نیست...؟

۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

الله و فحاشی...!؟




الله و فحاشی...!؟
ایا هیچ ادم خردورزی میپذیرد خداوند کهکشانها به مخلوق خود فحاشی کند ان هم با گفتن رکیک ترین فحش ها...؟
ایا یک فرد فرهیخته و مودب و منطقی برای اثبات حرف هایش به مخالفینش میگوید حرامزاده...؟
اگر کسی در خانواده ای که در ان اصول اخلاقی رعایت میشود از این ادبیات استفاده کند او را محکوم نمیکنند...؟

سوره قلم ایه 13:
عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴿۱۳﴾

(ترجمه الهی قمشه ای)
متکبرند و خشن با انکه حرامزاده و بی نسب هستند (۱۳)

(ترجمه فولاد وند)
گستاخ [و] گذشته از آن "زنازاده" است (۱۳)

(ترجمه خرمشاهی)
درشتخوى، و بعد از اين همه، "ناپاكزاد" است (۱۳)

قران و بیگ بنگ...!؟ (قسمت دوم)




قران و بیگ بنگ...!؟
(قسمت دوم)

دکتر علی سینا در مورد ادعای معجزه بیگ بنگ در سوره انبیا ایه 30 توضیحات جالبی ارائه داده اند که در اینجا مقداری از آنرا نقل قول میکنم. دکتر علی سینا معتقد است این آیات برگرفته از کتاب پیدایش تورات هستند و همان عبارتها به شیوه دیگری در قرآن آمده است:

تورات کتاب پیدایش، 1: 6 تا 9

سپس خدا فرمود: "توده های بخار از هم جدا شوند تا آسمان در بالا و اقیانوسها در پایین تشکیل گردند." خدا توده های بخار را از آبهای پایین جدا کرد و آسمان را بوجود آورد. شب گذشت و صبح شد و این روز دوم بود.

در ا دامه دکتر علی سینا میگوید ریشه های این افسانه به داستانهای بابلی ها و بین النهرینی ها بر میگردد. قرآن پر از افسانه هایی است که از کتاب مقدس و باورهای اعراب مشرک آنها را به عاریه گرفته است. آن باورها نیز خود مبتنی بر افسانه های باستانی سومری ها، بابلی ها و کنعانی ها و غیره هستند. کیهانشناسی محمد کیهانشناسی مردام باستان است. در اسطوره های پیشا عبری سامی ها دو موجود پر شور ساخته شده از آب وجود داشتند که یکی مرد بود و دیگری زن بود. آپسو (Apsu آب شیرین) و تیامت (Tiamat آب شور) که به جانوران و خدایان آبی زیادی حیات داده بودند. بعد از اینکه هرج و مرج و نا امنی پدید می آید، تیامت خالق مونث تلاش میکند که کنترل اوضاع را به دست بگیرد. اولاد او علیه او با یکدیگر متحد میشوند، و یکی از میان خود یعنی مردوک (Marduk) خدای بابل را انتخاب میکنند که آنها را رهبری کند. مردوک که مسلح به سلاح گردباد و طوفانهای سهمگین است و مرکب او چهار اسب آتشین است به جنگ تیامت که در آن چالش کینگو (Kingu) همدست شرور او نیز حضور داشته میرود و هردو آنها را میکشد.
بعد از مرگ تیامت، مردوک آسمانها و زمین را تشکیل میدهد، به اینصورت که بدنش را مانند صدفی باز میکند، نیمی را بالا میکشد تا آسمان خلق شود و نیمه دیگر را رها میکند تا زمین باشد.

"سپس خدا (مردوک) استراحت میکند، به بدن بزرگ (تیامت) خیره میشود و سپس به این فکر میکند که از لاشه باقیمانده چگونه استفاده کند و چه چیزی خلق کند. او آنرا مانند صدفی به دو نیم باز کرد، با نیمه بالایی کمان آسمان را درست کرد، و نیمه پایینی را زمین قرار داد" نقل شده از الواح بدست آمده که ماجرای مردوک را شرح میدهند، منبع بخش انسانشناسی دانشگاه ایالتی یوتا، نگاهی انسانشناسانه به کتابهای مقدس مسیحی و یهودی.

روشن است که محمد (ص) در مورد بیگ بنگ سخن نمیگوید، بلکه اسطوره ای باستانی را که وارد کتب یهودی نیز شده است را بازگو میکند.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه

قران و بیگ بنگ...!؟




قران و بیگ بنگ...!؟
باز هم معجزه سازی های بی پایه و اساس معجزه سازان را بخوانیم:
آیه ای که از آن برای اثبات این "معجزه" استفاده میشود از این قرار است:

سوره انبیا آیه 30
آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند و ما آنها را از يكديگر باز كرديم ؟، و هر چيز زندهاي را از آب قرار داديم، آيا ايمان نميآورند!

معمولاً این آیه را مترجمین به "آسمانها و زمین یکی بودند، سپس آنها را جدا کردیم" ترجمه میکنند. قبل از اینکه هر بحثی را مطرح کنیم از شما دعوت میکنم به این آیه بیشتر توجه کنید، گفته است آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم؟ کدام انسانی خلقت کائنات را دیده است که الله از کافران انتظار دارد آنرا دیده باشند و به دلیل این دیدن خود به او ایمان بیاورند؟ آیا الله از کافران کاری که برایشان غیر ممکن بوده است را انتظار دارد؟

مدعیان اینکه قرآن بیگ بنگ را پیشبینی کرده است میگویند این آیه از سینگولاریتی سخن میگوید. در بررسی این آیه باید به نکات زیر اشاره کرد:

نخست اینکه در زمان سینگولاریتی زمین و آسمان یکی نبودند، اساساً زمینی وجود نداشته است که بخواهد با آسمان یکی باشد، زمین میلیونها سال بعد بوجود آمده است.

دوم اینکه بر اساس این آیه زمین از آسمانها جدا شده است، اگر منظور از آسمانها کائنات باشد بازهم این آیه غلط میشود.

سوم اینکه برای درک این آیه باید به توضیحی که قرآن از نحوه پیدایش جهان میدهد توجه کرد. داستان خلقت جهان در قرآن ریشه در اساطیر باستانی منطقه دارد، بویژه اساطیر بابلی و داستان گیلگمیش ، در حماسه گیلگمیش که بسیار قدیمیتر از قرآن است نیز دقیقا از یکی بودن آسمانها و زمین و بعد جدا شدن آنها سخن رفته است. ایده جدا شدن زمین و آسمانها از یکدیگر در سایر اساطیر منطقه نیز یافت میشود، مثلا در مصر باستان باور بر این بوده است که خدای زمین (جب) و خدای آسمان (نات) به یکدیگر چسبیده بودند و جداشدن اختیاری آنها سبب شکل گیری جهان بصورت فعلی شد. بنابر این ماجرای جدا شدن زمین از آسمانها ارتباطی به بیگ بنگ ندارد و از اساطیر و افسانه های ملل مجاور اعراب به قرآن راه یافته است و اگر واقعا بخواهیم آنقدر نادان باشیم که آنرا به بیگ بنگ نسبت بدهیم، باید امتیاز را به کفار مصری و بابلی بدهیم نه به محمد بن عبدالله.

دکتر علی سینا در مورد این ادعا توضیحات جالبی ارائه داده اند که انرا در قسمت بعدی با هم مرور میکنیم

وقتی الله یادش میرود قبلا چه چیزی گفته است....!؟



وقتی الله یادش میرود قبلا چه چیزی گفته است....!؟
الله در ایه 145 سوره صافات میگوید یونس را در حالی که ناخوش بود به بیابان افکندیم ولی از انجا که یادش رفته است قبلا چه چیزی گفته است در سوره قلم ایه 49 میگوید اگر لطف پروردگار شامل حال او نمیشد قطعا او را به بیابان می انداختیم

سوره صافات:
و اگر او از زمره تسبيحكنندگان نبود (۱۴۳)
قطعا تا روزى كه برانگيخته مىشوند در شكم آن [ماهى] مىماند (۱۴۴)
پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم (۱۴۵)

و اما در سوره قلم میخوانیم:

سوره قلم:
پس در [امتثال] حكم پروردگارت شكيبايى ورز و مانند همدم ماهى [=يونس] مباش آنگاه كه اندوه زده ندا درداد (۴۸)
اگر لطفى از جانب پروردگارش تدارك [حال] او نمىكرد قطعا نكوهش شده بر زمين خشك انداخته مىشد (۴۹)


ایا یونس به بیابان (زمین خشک) انداخته شد یا نه؟

هفت اسمان و هفت لایه جو...!؟



هفت اسمان و هفت لایه جو...!؟
باز هم دروغ...!
یکی دیگر از معجزه سازی های مسلمانان برای اینکه نشان دهند قرانشان کتابی ماورایی است در مورد هفت اسمان میباشد و می خواهند هر طور شده انرا به لایه های جو مربوط سازند اینک میخواهیم این ادعا را بررسی کنیم:
انها برای اثبات ادعای خود دو لایه به لایه های جو اضافه میکنند ولی واقعیت این است که اتمسفر زمين را بر حسب چگونگي روند دما، اختلاف چگالي، تغييرات فشار، تداخل گازها و ويژگيهاي الكتريكي به 5 لایه اصلی زیر تقسیم میکنند که هر کدامشان خود به لایه های مختلفی تقسیم میشود:

1- تروپوسفر : از 0 تا 17.7 کیلومتر
2- استراتوسفر : از 17.7 تا 50 کیلومتر
3- مزوسفر : از 50 تا 85.8 کیلومتر
4- تروموسفر : از 85.8 تا 640 کیلومتر
5- اگزوسفر : از 640 کیلومتر به بالا

و اما مغلطه مسلمانان:
انها در بین لایه های استرتوسفر و مزوسفر لایه "اوزونسفر" که جاییست که اوزون استراتوسفری یافت میشود و همچنین در بین لایه مزوسفر و تروموسفر لایه "یونیسفر" که یک منطقه جویست که شامل یونها میشود را اضافه میکنند
نکته اینجاست که اگر ما بخواهیم مناطق جوی را هم به لایه های اصلی اضافه کنیم پس لایه های بسیار دیگری نیز باید اضافه کنیم
مثلا لایه "مگنتوسفر" جایی است که میدان مغناطیسی زمین با بادهای خورشیدی مقابله می‌کند یا لایه "کمربندهای تشعشعی وان آلن" مناطقی هستند که ذرات از طرف خورشید متراکم می‌شوند

دوست مسلمان واقعیت این است که عدد هفت در ادیان سامی یک عدد مقدس بوده است مانند هفت اسمان ، شمعدان هفت شاخه ، هفت زمین ، هفت دریا یا مثل هفت دور طواف یا هفت سنگی که در سنگ زدن به شیطان بر میدارند و....

خیام در جواب این عدد بازی ها و مقدس سازی ها میگوید:
چون چرخ به کام یک خردمند نگشت
خواهی تو فلک "هفت" شمر خواهی "هشت"
چون باید مرد و ارزوها همه هشت
چه مور خورد به گور و چه گرگ به دشت

در تصاویر زیر فرتوری که مسلمین برای ادعای خود ارائه میدهند و فرتوری که علم از لایه های جو ارائه میدهد را در کنار هم گذاشته ایم تا خود مقایسه کنید

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲, دوشنبه

تناقضی دیگر...!؟




تناقضی دیگر...!؟
ترتیب خلقت زمین و اسمان چگونه است؟
ایا بر طبق قران اول زمین بوجود امده بعد اسمان یا بالعکس؟

سوره نازعات
سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد (۲۸)
و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد (۳۰)

سوره بقره
اوست آن كسى كه آنچه در زمين است همه را براى شما آفريد سپس به [آفرينش] آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار كرد و او به هر چيزى داناست (۲۹) 

عجیب نیست...!؟



عجیب نیست...!؟
یک مسلمان باور دارد یک شخص در شکم نهنگ زندگی کرده است
یک مسلمان باور دارد یک شخص دریا را شکافته است
یک مسلمان باور دارد یک شخص با خر به اسمان هفتم رفته است
یک مسلمان باور دارد یک شخص عصا را به اژدها تبدیل میکرده است
یک مسلمان باور دارد اشخاصی 300 سال در غاری خوابیده اند
یک مسلمان باور دارد یک شخص با حیوانات حرف می زده است
یک مسلمان باور دارد یک شخص روی اب راه میرفته است
یک مسلمان باور دارد یک شخص از مادر باکره به دنیا امده است
یک مسلمان باور دارد یک شخص با موجودی به نام جبرییل در ارتباط بوده است
یک مسلمان باور دارد یک شخص کشتی ای ساخته و یک جفت از تمام حیوانات دنیا را در ان جمع کرده است
یک مسلمان باور دارد یک شخص در غاری پنهان شده و در جلوی غار در چند لحظه کبوتری لانه کرده و عنکوبتی تار زده است
یک مسلمان شیعه باور دارد یک شخص بیش از هزار سال است در چاهی به سر میبرد

و ان مسلمان ما را خرافاتی میداند و خود را واقع بین!
و انوقت میگوید شما کافرید و به جهنم میروید!
و انوقت اعتقاد دارد شما که به این اراجیف ایمان ندارید مرتد شده و واجب القتل هستید!
و در اخر به شعور ما میخندد و خود را پر از عقل و خرد میبیند؟
عجیب نیست...!؟

رد معجزات عددی و ریاضی قرآن (قسمت اول):



رد معجزات عددی و ریاضی قرآن (قسمت اول):

برخی از قرآن پژوهان در سالهای اخیر کشفیاتی درباره‌ی نظم عددی ایات قرآن و مناسبات آماری میان برخی از واژگان این کتاب کرده‌اند که بسیار جالب توجه می‌باشد؛ در ذیل به 3 مورد از آنها اشاره میکنیم :

1-دو كلمه عقل و نور هر كدام به تساوی 49 بار تكرار شده است ( اشاره به نقش تعقل در هدايت )

2- كلمه "شهر" به معناي ماه دقيقاً ۱۲ مرتبه در قرآن به كار رفته است. (۲)

3- نمازهای يوميه پنج وقت دارد و كلمه صلوه نيز در قرآن به همين تعداد آمده است .

و اما پاسخ: شما گفتید که:

1- دو كلمه عقل و نور هر كدام به تساوی 49 بار تكرار شده است (اشاره به نقش تعقل در هدايت)
اولا عقل و نور چه ربطی با هم دارند و کسی جز سفسطه کاران ارتباط مستقیم آنان را بیان نمی کند.
دوم اینکه کلمه‌ی عقل حتی یک بار هم در قرآن نیامده بلکه مشتقات آن به صورت فعل به 5 حالت و جمعا 49 بار در قرآن آمده است که مدعی اعجاز بر خلاف سایر موارد که واژگان خاص را گلچین می‌کردند این بار تمامی مشتقات آن را مد نظر قرار دادند:
تعقلون (24 بار)
یعقلون (22 بار)
عقلوه (1 بار)
نعقل (1 بار)
یعقلها (1 بار)
جزئیات را ننوشتیم چون با مدعی در مورد تعداد این واژگان اختلاف نظری نیست؛ کل مشتقات نور که شامل نار هم می‌شود جمعا 194 بار و به 10 حالت در قرآن تکرار شده است؛ کلمه‌ی نور با مشتقات آن هم به 8 حالت و جمعا 49 بار در قرآن آمده است:
نور (24 دبار)
نورا (9 بار)
نوره (4 بار)
نورهم (4 بار)
منیر (4 بار)
نورکم (1 بار)
نورنا (1 بار)
نار (126 بار)
نارا (19 بار)
همانگونه که مشاهده می‌شود نور به صورت معرفه 24 بار در قرآن تکرار شده و در تمامی این موارد اسم هستند در حالی که تمام موارد عقل نه اسم بلکه فعل می‌باشند.
ضمنا چرا واژگانی مانند فکر را حذف کرده‌اند، البته یادآور می‌شوم که قرآن عقل را قلب می‌داند.

شما گفتید:

2- كلمه "شهر" به معنی ماه، دقيقا 12 بار در قرآن به كار رفته
در اینجا نیز شما مرتکب دروغ و مغلطه شده‌اید، زیرا کلمه‌ی "شهر" در5 حالت کلی و جمعا 21 بار در قرآن آمده است:
الشهر (6 بار):
بقره/185 - بقره/194 (دو بار) - بقره/217 - مائده/2 - مائده/97 -.
شهر (4 بار):
سبا/12 (دو بار) - بقره/185- قدر/3
اشهر (5 بار):
بقره/197 - بقره/226 - بقره/234 - توبه/2 - طلاق/4.
الاشهر (1 بار):
توبه/5
شهرا (دو بار):
توبه/36 - احقاف/15.
شهرین ( دو بار):
نساء/92 - مجادله/4.
شهور ( یک بار):
توبه/36
شاید بگوئید که تنها حالت مفرد مد نظر است، اولا چرا تنها حالت مفرد و ثانیا باز در همین حالت نیز همانگونه که مشاهده می‌گردد 6 حالت به صورت نکره و 6 حالت دیگر به صورت معرفه است؛ احتمالا اگر این موضوع به صورت 4 و 8 بود شما باز از دل آن معجزه‌ی 4 ماه حرام استخراج را می‌کردید!

شما گفتید:

3- نمازهای يوميه 5 وقت دارد و كلمه صلوه نيز در قرآن به همين تعداد آمده.
در اینجا چیزی جز دروغگوئی شما وجود ندارد و کلمه‌ی صلاه (نماز) و مشتقات آن 99 بار در قرآن تکرار شده:
الصلاه (67 بار):
بقره/3 - بقره/43 - بقره/45 - بقره/83 - بقره/110 - بقره/153 - بقره/177 - بقره/238 - بقره/277 - نساء/43 - نساء/77 - نساء/101 - نساء/102 - نساء/103 (سه بار) - نساء/142 - نساء/162 - مائده/6 - مائده/12 - مائده/55 - مائده/58 - مائده/91 - مائده/106 - انعام/72 - اعراف/170 - انفال/3 - توبه/5 - توبه/11 - توبه/18 - توبه/54 - توبه/71 - یونس/87 - هود/114 - رعد/22 - ابراهیم/31 - ابراهیم/37 - ابراهیم/40 - اسراء/78 - مریم/31 - مریم/55 - مریم/59 - طه/14 - طه/132 - انبیاء/73 - حج/35 - حج/41 - حج/78 - نور/37 - نور/56 - نور/58 (دو بار) - نمل/3 - عنکبوت/45 (دو بار) - روم/31 - لقمان/4 - لقمان/17 - احزاب/33 - فاطر/18 - فاطر/29 - شوری/38 - مجادله/13 - جمعه/9 - جمعه/10 - مزمل/20 - بینه/5.
اما سایر مشتقات صلاه:
صلاتَهم (6 بار):
انعام/92 - انفال/35 - مؤمنون/2 - معارج/23 - معارج/34 - ماعون/5.
صلاتک (3 بار):
توبه/103 و به معنای دعا - هود/87 - اسراء/110.
صلوات (4 بار):
بقره/157 و به معنای درود - بقره/238 - توبه/99 و به معنای دعا - حج/40 و به معنی پرستشگاه یهودیان و معادل کنیسه.
صلواتهم (1 بار):
مؤمنون/9
صلاته (1 بار):
نور/41
صلاتی (1 بار):
انعام/162
مصلین (3 بار) و به معنای نمازگزاران:
معارج/22 - مدثر/43 - ماعون/4
مصلی (1 بار) به معنی جای نماز خواندن:
احتمالا اگر در یکی از این مشتقات عدد 5 و یا 17 وجود داشت از دلش معجزه‌ی نماز 5 گانه و یا 17 رکعت نماز روزانه استخراج می‌کردند.

چگونه عبدالله ابن سرح العمری یکی از 42 کاتب قرآن مرتد شد؟




چگونه عبدالله ابن سرح العمری یکی از 42 کاتب قرآن مرتد شد؟

السیره العراقی:

تعداد کاتبان وحی محمد 42 نفر بود، عبدالله ابن سرح العمری یکی از آنها بود، و او یکی از نخستین قریشی هایی بود که قبل از رها کردن اسلام در مکه نوشتن میدانست و بعدها مرت. او میگفت "من محمد را هرگاه که میخواستم جهت میدادم، او به من دیکته میکرد "عزیز حکیم" و من مینوشتم "علیم حکیم"، بعد او میگفت "آری این مانند همان است!". یکبار او گفت "این و آن را بنویس!" و من نوشتم "بنویس" و سپس او گفت "هرچه خودت دوست داری بنویس!" پس وقتی این کاتب وحی محمد را افشا کرد، او در قرآن نوشت "کيست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ بست يا گفت که به من وحی شده، حال آنکه به او هيچ چيز وحی نشده بود". پس وقتی محمد مکه را فتح کرد، دستور داد که این کاتب پیشین وحی اش اعدام شود. اما این کاتب وحی به عثمان پناهنده شد چون عثمان برادر رضاعی او بود. پس عثمان او را پنهان کرد تا اینکه اوضاع آرام شد، عثمان کاتب را نزد محمد آورد و برای او طلب امان کرد. محمد سکوت بلندی کرد و وقتی عثمان رفت محمد گفت من سکوت کردم تا یکی از شما (حاضران در آنجا) او را بکشید.
العراقی در بالا به سوره انعام آیه 93 اشاره میکند:
سوره انعام ایه 93:
کيست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ بست يا گفت که به من وحی شده و، حال آنکه به او هيچ چيز وحی نشده بودو آن کس که گفت : من نيز همانندآياتی که خدا نازل کرده است ، نازل خواهم کرد ? اگر ببينی آنگاه که اين ستمکاران در سکرات مرگ گرفتارند و ملائکه بر آنها دست گشوده اند که :جان خويش بيرون کنيد ، امروز شما را به عذابی خوارکننده عذاب می کنند ،و اين به کيفر آن است که در باره خدا به ناحق سخن می گفتيد و از آيات او سرپيچی می کرديد

تفسیر قرآن البیضاوی:

به من وحی شده است، (وقتی که هیچ چیز به او وحی نشده است!) او به عبدالله ابن سعد ابن ابی سرح اشاره دارد که وحی را برای رسول الله مینوشت. آیه 12 سوره المومنون که میگوید "هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم" نازل شده بود و وقتی محمد به جایی رسید که میگوید " ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ (بار ديگر او را آفرينشی ديگر داديم)" عبد الله بن سعد گفت " فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ!" (در خور تعظيم است خداوند ، از آن بهترين آفرينندگان). در تعجب از جزئیات خلقت انسان، پیامبر گفت "بنویس همین را، که این نازل شده است!" عبدالله شک کرد و گفت "اگر محمد راستگو و صادق باشد، پس من همانقدر وحی میگیرم که او هم میگیرد!، و اگر او یک دروغگو است، آنچه من میگویم به همانقدر خوب است که آنچه او میگوید."
نقل شده از تفسیر معروف انوار التنزيل و اسرار التأويل، توسط عبدالله بن عمر البيضاوی

۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه

آیا در روز عاشورا اهل بیت حسین (ع) لب تشنه بودند؟



آیا در روز عاشورا اهل بیت حسین (ع) لب تشنه بودند؟

تاریخ کامل، نوشته عزالدین ابن اثیر، برگردان دکتر سید حسین روحانی، انتشارات اساطیر، تهران 1382، پوشینه پنجم برگ 2235:

چون به حسین نزدیک شدند، فرمود که برای او سراپرده ای برافراشتند، آنگاه فرمان داد که اندازه ای مشک آوردند و در جامی بزرگ با آب در آمیختند. در این هنگام حسین به درون شد و نوره مالید و سر و تن بشست و بر سراسر پیگر نازنین گلاب افشاند و شادان و چابک و دمان و آراسته بیرون آممد. عبدالرحمن بن عبد ریه و بریر بن خضیر همدانی بر در سراپرده ایستاده و هریکی کوشیدند که پس از حسین، او به درون رود و خود را بپیراید و بیاراید. بیر به شوخیگری با عبدالرحمن پرداخت. عبدالرحمن گفت: به خدا سوگند که این نه هنگام کار یاوه است. بریر گفت: مردمان من میدانند که من در جوانی و پیری به کار یاوه گرایشی نداشته ام، ولی از آنچه بر سرمان خواهد آمد، شاد و مژده یاب هستم. به خدا میان ما با دخترکان زیبای فراخ چشم بهشتی جز همین به جای نمانده است که ایشان با شمشیرهایشان بر ما تازند و آنگاه ما یکراست به آغوش آنان بال کشیم. چون حسین بپرداخت، این دو به درون رفتند.

منبعی دیگر:
هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد، امام حسين عليه السّلام صبح زود، دستور داد خيمهاى برپا كردند، و ظرف بزرگى در ميان خيمه نهادند و در ميان آن ظرف مشك فراوان بود، و در كنار آن (يا در داخل آن) نوره نهادند، آنگاه امام حسين عليه السّلام براى تنظيف به درون خيمه رفت.
روايت شده: برير بن خضير همدانى، و عبد الرّحمن بن عبد ربّه انصارى بر در خيمه ايستادند تا بعد از امام عليه السّلام براى تنظيف داخل خيمه شوند، در اين هنگام برير با عبد الرّحمن شوخى مىكرد و مىخنديد.
عبد الرّحمن به او گفت: «اى برير! آيا مىخندى؟ اكنون وقت خنده و شوخى نيست.» برير جواب داد: «بستگانم مىدانند كه من نه در جوانى و نه در پيرى اهل شوخى و بيهوده گويى نبوده و نيستم، امّا اكنون كه شوخى كردم به خاطر شادى بسيار است كه در پيش داريم، سوگند به خدا فاصله ما با معانقه با حوريان بهشتى، جز ساعتى نيست كه ما در اين ساعت با اين دشمنان بجنگيم و كشته شويم.»

((غم نامه كربلا (ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف)، سيد على بن موسى بن طاووس (م 664 هجری)، مترجم: محمد محمدى اشتهاردى، تهران، نشر مطهر، چ اول:1377 ش. ص:119))

منبع سوم:
پیش از شروع جنگ در کریلا امام حسین فرمودند خیمه ای به پا کنند انگاه امام حسین وارد خیمه شد و نوره کشید (نوره کشیدن یعنی اصلاح موهای زائد بدن) و چون امام حسین فراغت یافت دیگران رفتند و نوره (اصلاح موهای زائد بدن) کشیدند.
(تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3021)

با این همه آبی که برای نوره کشی و استحمام جهت رسیدن به دخترکان زیباروی بهشتی مصرف شده آیا باز میتوان گفت اصحاب حسین در کربلا تشنه لب و بی آب بودند؟؟

توحش علی و عدالتش، و همچنین شخصیت محمد!




توحش علی و عدالتش، و همچنین شخصیت محمد!

عقبه پسر علقمه، از صادق جعفر بن محمد نقل میکند: عرب بیابانگردی نزد پیامبر آمد و ادعا کرد که از بابت شتر، هفتاد درهم از او طلب دارد. پیامبر به او گفت: آیا آن را از من نگرفتی؟ گفت: نه! گفت: من آن را به تو دادم. عرب گفت: من راضی هستم که شخصی میان ما و شما حکم کند. پیامر با او به نزد یکی از قریشیان آمد. قریشی به عرب گفت: به پیامبر خدا چه ادعای داری؟ گفت: هفتاد درهم پول یک شتر که به او فروخته ام. گفت: ای پیامبر خدا تو چه میگوئی؟ گفت: آن را پرداخت کرده ام. قریشی گفت: ای رسول خدا! شما بر طلب اشتن او اقرار نمودید، بنابر این باید دو نفر را به عنوان شاهد بیاورید، تا اثبات شود که پرداخته اید، یا اینکه هفتاد درهم به او بدهید. پیامبر خشمناک برخاست و در حالی که عبایش را میکشید، گفت: به خدا قسم، نزد کسی خواهم رفت که با حکم خداوند میان ما حکم نماید. و همراه مرد عرب نزد علی آمد و علی از عرب پرسید چه ادعایی درباره رسول خدا داری؟ گفت: از بابت فروختن شتری، هفتاد درهم طلب دارم. گفت: ای پیامبر خدا، شما چه میگوئید؟ گفت پولش را پرداخته ام. گفت: ای عرب! رسول خدا میگوید آن را پرداخت کرده است، آیا راست میگوید؟ گفت: نه، به من پرداخت نکرده است. علی، در دم شمشیر کشید و گردن او را زد پیامبر گفت: عرب را چرا کشتی؟ گفت: به خاطر اینکه شما را تکذیب نمود. و هرکس که شما را تکذیب کند، خون او خلال است و قتلش واجب. پیامبر گفت: یا علی! سوگند به خدائی که مرا به حق مبعوث نموده تو از حکم خدا خطا ننمودی، ولی دیگر چنین نکن!


منبع اول: من لا یحضر الفقیه ج 1 حديث 3425
منبع دوم: امالی شیح صدوق برگ 164 (مجلس بیست و دوم حدیث دوم)
منبع سوم: حر عاملی، 1401 ه ق ج 18 ، ص 200
منبع چهارم: محمد تقی شوشتری، 1403 ه ق ، ص 209

برای اینکه دوستان مسلمان بیشتر با اعتبار این حدیث آشنا شوند و کمتر خیال پردازی کنند
لینک سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه را نیز تقدیم،
و حجت را بر شما تمام می کنم:
http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/78278
برای پیدا کردن حدیث استناد شده، در صفحه ی باز شده کافیست واژه "درهم" را جستجو کنید تا حدیث برای شما پدیدار گردد!

قابل توجه شیعیان...!؟



قابل توجه شیعیان...!؟
ایا مذهب شیعه مورد تایید الله و محمد است؟
دوستان شیعه که ما را جهنمی و خود را در صراط مستقیم (!) و بهشتی میبینند بخوانید که در قران کتابی که مورد قبول شماست چگونه الله و یا همان محمد شما را مورد توبیخ قرار داده است و کاملا اشکارا میگوید که من کاری با انها ندارم و جالب اینکه دقیقا کلمه "شیعه" را استفاده میکند؟
انوقت علمای شیعه میروند از قران ایاتی می اورند و هزار جور ایات را میچرخانند یا دنبال رابطه ریاضی در قران میگردند که بگویند الله هم تایید کرده است که شیعه بهترین مذهب دنیاست

سوره انعام ایه 159:
إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ وَكَانُواْ "شِيَعًا" لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾
كسانی كه دین خود را تكه تكه كرده و شیعه شدند تو هیچ گونه رابطه ای با آنها نداری و سر و كار آنها تنها با خداست آنگاه به آنچه انجام میدادند آگاهشان خواهد كرد
سوره روم ایه 31 و 32
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا "شِيَعًا" كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۳۲﴾
به سویش توبه كنید و از او بترسید و نماز را به پا دارید و از مشركان نباشید. از كسانی كه دین خود را تكه تكه كرده و شیعه شدند و هر گروهی به آنچه پیش آنهاست دلخوش شدند

(این پست هرگز به معنای تایید اسلام و فرقه های مختلف ان نیست پس لطفا مغلطه نکنید)

پیامبر قاتل...!؟




پیامبر قاتل...!؟

دوست مسلمان ، زمانی که عقل و منطق جای خود را به ایمانی کورکورانه بدهد شما هر عمل زشت و غیر انسانی مانند قتل و برده داری و کنیز داری و تجاوز و غارت (غنیمت گیری) را میتوانی شرعی نشان دهید و برای خود توجیهی ببافید
در ایه 74 سوره کهف میخوانیم که خضر به راحتی جوانی را میکشد و در ایه 80 همان سوره میبینیم که چه دلیل مسخره و خنده داری برای علت قتلش می اورد:
سوره کهف:
پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند [بنده ما،خضر] او را كشت [موسى به او ] گفت آيا شخص بىگناهى را بدون اينكه كسى را به قتل رسانده باشد كشتى واقعا كار ناپسندى مرتكب شدى (۷۴)
و دلیل خضر:
و اما نوجوان پدر و مادرش [هر دو] مؤمن بودند پس ترسيديم [مبادا] آن دو را به طغيان و كفر بكشد (۸۰)
آیا این دلیل برای قتل یک جوان قابل قبول است؟
آیا الله نمیتوانسته نور هدایت را به قلب او بتاباند؟
آیا هر کسی نمیتواند قتل کند و این توجیهات را به کار ببرد؟

جالب ترین نکته این ایات توجیه های ماله کشان اسلامیست که نه تنها کار خضر را کاری زشت و غیر انسانی نمیدانند بلکه از این کار تعریف هم میکنند و فواید این کار را نیز با کمال افتخار بیان میکنند
انها در توجیهات خود میگویند کار خضر اگاهانه بود و از روی امیال نفسانی نبود و به فرمان خدا بود و جوان مرتد فطری بود و امید به راه راست امدنش نبود و توجیهاتی از این قبیل که ادمی را متحیر میکند چگونه این افراد از عمل قتل یک نفر با این دلایل دفاع میکنند...!؟

رعد و برق...!؟



رعد و برق...!؟
از دیدگاه محمد پیامبر اسلام رعد و برق برای این است که ترس را در دل ها بیندازد و الله با ان هر که را بخواهد مورد اصابت قرار دهد

سوره رعد آیه 12
او کسی است كه برق را براى ترس و اميد به شما نشان می‌دهد و ابرهاى سنگین را آشکار می‌سازد.
سوره رعد آیه 13
رعد به حمد او و فرشتگان از ترسش تسبيح مىگويند و صاعقه ها فرستاده می‌شوند تا با آنها هر كه را (الله) بخواهد مورد اصابت قرار دهد در حالى كه آنان در باره‌ی الله مجادله مىكنند و او بسیار سختگیر است.

ایا این جملات از نادانی و عدم اگاهی گوینده نیست؟
ایا یک پدیده طبیعی را به نفع خود و الله مصادره کردن مغلطه نیست؟
ایا این ایات به این معنی نیست که محمد دلیل این پدیده را نمیداند؟
ایا میتوان این سخنان را به نیرویی ماورایی که دانا و عالم و حکیم است نسبت داد؟

ابن عباس گفته است :



ابن عباس گفته است : بالاترین مقام مسلمانان در دنیا از نظر شور جنسی به زنان نیز بالاترین مقام را دارا بوده است

چه زنانی بر محمد حلال هستند؟
سوره احزاب ایه 50 : 
اى پیامبر، ما براى تو آن همسرانت را که مهرشان را داده اى حلال کردیم، و نیز کنیزانى را که خدا از غنایم جنگى به تو ارزانى کرده و تو مالک آنها شده اى، و همچنین دختران عمو و دختران عمه ها و دختران دایى و دختران خاله هایت را با این شرط که همراه تو هجرت کرده باشند. و اگر زنى مؤمن خود را بدون تقاضاى مهریه، به پیامبر ببخشد و پیامبر بخواهد او را به همسرى بگیرد، ما وى را براى پیامبر حلال کرده ایم. البته این قانون مخصوص توست نه سایر مؤمنان; و ما دانسته ایم که درباره زنانى که سایر مؤمنان به همسرى مى گیرند و درباره کنیزانى که مالک آنها مى شوند چه احکامى مقرّر کرده ایم...

1-اولین زنانی که بر شخص محمد حلال هستند کنیزان و زنان بخت برگشته ای که در جنگها اسیر وی شده اند این مساله جدا از اینکه برده داری را تایید میکند به محمد شخصی که برای هدایت بشر به سوی نیکی ها امده با تمام بی شرمی این اجازه را میدهد که بدون توجه به خواسته زنان اسیر شده به انها تجاوز کند

2-دختران عمو و دختران عمه ها و دختران دایى و دختران خاله او که با وی هجرت کردند

3-زن مومنه ای که بدون هیچ شرطی خود را به او ببخشد و او نیز به ازدواج با او راضی باشد (اگر راضی نباشند الله نارحت می شود)

4-همسرانی که مهرشان را محمد پرداخته است و بی گمان هزینه این مهریه های پرداخت شده از درامد توسط قتل و غارت و غنیمت گیری ها و صدقه های مردم و .... می باشد

حال سوالی که پیش می اید این است که چگونه است که الله که مثلا خالق دنیایی با این نظم (البته به گفته مسلمین) بی هیچ فکری فقط به خواسته های شهوانی محمد فکر میکند؟
ایا این خدا ساخته دست عربی هوسران و شهوت پرست نیست؟
ایا الله همان محمد نیست؟

۱۳۹۲ فروردین ۲۹, پنجشنبه

آیا به راستی قرآن معجزه ای است فرستاده شده از طرف الله !!!؟؟



آیا به راستی قرآن معجزه ای است فرستاده شده از طرف الله !!!؟؟

لطفا یکبار ایه را دقیق بخوانید، بدور از تعصب باندیشید وبعدش نظرتان را بنویسید.

سوره العنكبوت

و با اهل كتاب جز به [شيوهاى] كه بهتر است مجادله مكنيد مگر [با] كسانى از آنان كه ستم كرده اند و بگوييد به آنچه به سوى ما نازل شده و [آنچه] به سوى شما نازل گرديده ايمان آورديم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم (۴۶)
وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْنَا وَأُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۴۶﴾

و همچنين ما قرآن را بر تو نازل كرديم پس آنان كه بديشان كتاب داده ايم بدان ايمان مى آورند و از ميان اينان كسانى اند كه به آن مى گروند و جز كافران [كسى] آيات ما را انكار نمى كند (۴۷)
وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمِنْ هَؤُلَاء مَن يُؤْمِنُ بِهِ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ ﴿۴۷﴾

و تو هيچ كتابى را پيش از اين نمى خواندى و با دست [راست] خود [كتابى] نمى نوشتى و گر نه باطل انديشان قطعا به شك مى افتادند (۴۸)
وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿۴۸﴾

بلكه [قرآن] آياتى روشن در سينه هاى كسانى است كه علم [الهى] يافته اند و جز ستمگران منكر آيات ما نمى شوند (۴۹)
بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ ﴿۴۹﴾

و گفتند چرا بر او از جانب پروردگارش نشانه هايى [معجزه آسا] نازل نشده است بگو آن نشانه ها پيش خداست و من تنها هشداردهندهاى آشكارم (۵۰)

وَقَالُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۵۰﴾

این مکالمه ای بود بین سلمان و محمد

و همچنين در این ایه النحل ایه 103 همه در ان زمان به محمد می گویند .این را ان عجم می گوید. و محمد می گوید .این فارس است عربی بلد نیست. که نشانه حضور سلمان فارسی.در کنار محمد. بوده . مردم دیده بودند. به محمد یاد می دهد.در واقعه همان جبرئیل دروغین

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ ﴿۱۰۳﴾

نيك مى دانيم كه آنان مى گويند جز اين نيست كه بشرى به او مى آموزد [نه چنين نيست زيرا] زبان كسى كه [اين] نسبت را به او مى دهند غير عربى است و اين [قرآن] به زبان عربى روشن است (۱۰۳)

۱۳۹۲ فروردین ۲۴, شنبه

اياتي كه ماهيت پليد و شيطاني بيان كننده اش را نشان ميدهد.



اياتي كه ماهيت پليد و شيطاني بيان كننده اش را نشان ميدهد.


درود،اگر از يك مسلمان بخواهيد كه صفات الله را بيان كند حتما به بخشنده بودن و مهربان بودن الله اشاره ميكند در حالي كه با رجوع به قرآن كه كلام الله است با موجودي روانپريش روبرو ميشويم كه بار ها اعلام كرده است كه خودش اجازه پيدا كردن راه راست را به كفار نميدهد و حتي اصلا كفار را براي جهنم و شكنجه شدن خلق كرده است،اين افكار ساديسمي را ميتوان در ايات بسياري مشاهده كرد براي نمونه:

و برخى از آنان به تو گوش فرا مىدهند و[لى] ما بر دلهايشان پردهها افكندهايم تا آن را نفهمند و درگوشهايشان سنگينى [قرار دادهايم] واگر هر معجزهاى را ببينند به آن ايمان نمىآورند تا آنجا كه وقتى نزدتو مىآيند و با تو جدال مىكنند كسانى كه كفر ورزيدند مىگويند اين [كتاب] چيزى جز افسانههاى پيشينيان نيست (۲۵)سوره انعام

و كسانى كه آيات ما را دروغ پنداشتند درتاريكيها[ى كفر] كر و لالند هر كه را خدا بخواهد گمراهش مىگذارد و هر كه را بخواهد بر راه راست قرارش مىدهد (۳۹)سوره انعام


و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نميشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان غافل ماندگانند (۱۷۹)سوره العراف

و جالب تر اين كه الله در بسياري از ايات قرآن دستور كشتن كفار را به مسلمانان ميدهد،مانند:


هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مى كرد كه من با شما هستم پس كسانى را كه ايمان آورده اند ثابتقدم بداريد به زودى در دل كافران وحشتخواهم افكند پس فراز گردنها را بزنيد و همه سر انگشت انشان را قلم كنيد (۱۲)سوره انفال


ايا اينها نشانه بخشنده و مهربان بودن الله است؟
ايا افكار و كلامي شيطاني تر و پليد تر از اينها سراغ داريد؟


به يزدان كه گر ما خرد داشتيم
كجا اين سر انجام بد داشتيم.

خرد نگهدارتان

۱۳۹۲ فروردین ۱۴, چهارشنبه

آیا آدم و حوا ناف داشتند؟؟!


یک سوال از دینداران محترم!!


آیا اولین انسان ناف داشته؟!

اگر نظریهٔ داروین را قبول داشته باشیم که جواب این سوال را هم داریم

اما طبق گفته کتب دینی که اولین انسان‌ها آدم و حوا بودند

آیا آدم و حوا ناف داشتند؟؟!