گویا کل فکر و ذکر الله به آلت مبارک محمد رسول الله بوده !!!يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۵۰)
ای پیغمبر ما زنانی را که مهرشان را ادا کردی بر تو حلال کردیم و کنیزانی را که به غنیمت خدا نصیب تو کرده و ملک تو شد و نیز دختران عمو، دختران عمه و دختران دائی و دختران خاله، آنها که با تو از وطن خود هجرت کردند و نیز زن مومنه ایکه خود را به رسول بی شرط و مهر ببخشد و رسول هم به نکاحش مایل باشد همه را که به تو حلال کردیم بدین سبب بود که بر وجود (عزیز) تو در امر نکاح هیچ حرج و زحمتی نباشد
آیا این سخنان میتواند از الله مهربان !!! باشد؟؟؟سوره مائده آیه 33إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ
کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی خیزند ، و اقدام به فساد در روی زمین می کنند ،فقط این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا ( چهار انگشت از ) دست ( راست ) و پای ( چپ ) آنها ، بعکس یکدیگر ، بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت ، مجازات عظیمی دارند.
اینگونه است که همگان در پذیرش دین ازادند و در پذیرش آن اجباری نیست!!!
اسلام: زناکاران باید زیر شکنجه بمیرند.اخیرا بحثی درگرفته که سگنسار مجازات اسلامی نیست، زیرا در قرآن نیامده است.باید خطاب به گویندگان این سخن گفت: طبق گفتار خود شما فرقی بین روش محمد با قرآن نیست و این موضوع بر طبق روایت و مستندات روائی از سنتهای محمد ابن عبدالله در شکنجه دادن به قول خودش زناکار بود است.
مستندات مجوز شکنجه دادن تا سرحد مرگ را در اینجا بیان میکنیم:
وَاللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىَ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا (نساء/15) و از زنان شما كسانى كه مرتكب زنا مىشوند چهار تن (مرد) از ميان خود بر آنان گواه گيريد پس اگر گواهی دادند آنان را در خانهها نگاه داريد تا بمیرند يا الله راهى براى آنان قرار دهد.
مجازات بالا تنها یکی از راههای مجازاتی است که اسلام مجوز آن را به حاکم اسلامی داده است، این مجازات پیشنهادی است از سوی الله.
هدف، کشتن آنان زیر شکنجه است، یعنی مرد و یا زن زناکار نباید یک دفعه بمیرند:
وَاللَّذَانَ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا (نساء/16) و از ميان شما، آن دو تن را كه مرتكب زشتكارى (زنا) مىشوند آنها را آزار (شکنجه) دهید، پس اگر توبه كردند و درستكار شدند از آنان صرفنظر كنيد زيرا الله توبهپذير مهربان است.
یکی از بهترین راههای شکنجه تا سرحد مرگ همین سنگسار است، هر اندازه سنگی که به سوی زناکار پرت میشود کوچکتر باشد به تقوا نزدیکتر است؛ زیرا بیشتر شکنجه خواهد شد.
لازم نیست که قرآن بیان نماید آنان را رجم (سنگسار) کنید، مرگ زناکاران باید زیر شکنجه باشد، این شکنجه خواه سنگسار باشد خواه حفه شدن با طناب دار با بالا کشیدن تدریجی(اگر اعدامی در حالیکه طناب دار بر گردن دارد سقوط نماید او دردی نخواهد کشید زیرا مهرهی گردنش شکسته و نخاعش قطع خواهد شد
اعتراض فرشته ها به خلقت انسان!!!هنگامیکه الله به فرشتگانش گفت "من قصد پیدایش انسان را به عنوان خلیفهی خویش بر زمین دارم"، فرشتگان اعتراض کردند که چرا او را خلق می نمائی؟ او موجودی است خونریز. (بقره/30):هنگامیکه پروردگارت به فرشتگان گفت که من جانشینی را برای خودم در زمین قرار میدهم، گفتند آيا كسى را در آن (زمین) قرار میدهی که در آن فساد و خونریزی میکند حال آنكه ما شاكرانه تو را نيايش مىكنيم و تو را به پاكى ياد مىكنيم،(الله) گفت من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد.
پرسش: فرشتگان الله چگونه خون را شناخته بودند؛ مگر آنها در بدنشان خون داشتند؟ قرآن میگوید که جنس آنها از نور است.
فرضاً که خون را میشناختند، چگونه فهمیدند که انسانها خونریزی میکنند؟
چگونه دانستند که انسانها فساد میکنند؟
خدا اگر بخواهد تکه ای از اسمان را بر سر کافران می اندازد...!؟یکی دیگر از دلایلی که نشان میدهد فهم گوینده قران از اسمان همان فهم اعراب جاهلیت است ایات زیر است که واقعا خنده دار است در ایات زیر میبینیم که کافران به محمد میگفتند اگر راستگو هستی تکه ای از اسمان را بر سر ما بینداز :سوره شعرا ایه 187
پس اگر از راستگويانى پارهاى از آسمان را بر [سر] ما بينداز
سوره الاسرا ایه 92
يا پارههايى از آسمان را چنانكه گمان دارى بر [سر] ما بيندازى يا خدا و فرشتگان را روياروى ما بياورى
و محمد چون از این کار عاجز بوده ، این جواب را به انها میداده:
سوره طور ایه 52
و چون پارهاى از آسمان را افتاده بينند، گويند ابرى متراكم است
سوره سبا ایه 9
آيا آسمان و زمينى را كه پيش روى و پشت ايشان است ننگريستهاند؟، اگر خواهيم به زمين فرو بريمشان، يا بر آنان پارهاى از آسمان را فرو اندازيم...
نکته جالب توجه این است که امروز مترجمانی مانند مکارم و فولادوند قسمت عربی " كِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ " که میشود تکه ای از اسمان را به
"تکه سنگی" از اسمان ترجمه میکنند تا شاید این اشتباه را بپوشانند
در نظر الله تگرگ از کوه های درون اسمان میبارد...!؟الله خداوند کائنات تصور میکند که باران از ابرهای متراکم و تگرگ از کوه هایی در اسمان میبارد سوره نور:آيا ندانسته اى كه خداست ابر را به آرامى مى راند سپس ميان [اجزاء] آن پيوند مىدهد آنگاه آن را متراكم مىسازد سپس دانه هاى باران را مىیبينى كه از خلال آن بيرون مىآيد و از آسمان از كوههايى كه در آنجاست تگرگى فرو مىريزد و هر كه را بخواهد بدان گزند می رساند و آن را از هر كه بخواهد باز مىی دارد نزديك است روشنى برقش چشمها را ببرد (۴۳)
ایا این از عدم اگاهی گوینده نیست؟
ایا قران تصورات محمد ابن عبدالله نیست؟
"روشنفکری با شک کردن اغاز میشود"
الله اسمان را گرفته تا روی زمین نیفتد...!؟چارلز کلب کارلتون از اندیشمندان مشهور انگلیسی میگوید بعضی از فریب ها و حیله ها به قدری به حقیقت نزدیک هستند که نپذیرفتن انها نا بخردانه است ولی دروغ پردازی ها و نیرنگ بازی های پیغمبران و امامان و ملایان اسلامی به قدری نابخردانه است که انسان متعجب میشود چگونه افرادی میتوانند این مزخرفات را باور کنندسوره حج:...و آسمان را نگاه مىدارد تا [مبادا] بر زمين فرو افتد مگر به اذن خودش [باشد] در حقيقتخداوند نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است (۶۵)
ایا کسی میتواند بپذیرد که الله اسمان را گرفته بر روی زمین نیفتد؟
ایا این نشان از عدم اگاهی گوینده نسبت به ساختار کیهان نیست؟
قرآن سوره بقره آیه 189:از تو درباره هلالهای ماه میپرسند، بگو: برای آن است که مردم وقت کارهای خویش و زمان حج را بشناسند...آشکار است که علت هلالی دیده شدن ماه مربوط به زاویه دیدی است که ما نسبت به ماه از روی زمین داریم و زاویه ای که خورشید از آن به ماه نور افشانی میکند و همین باعث شده بود که فیثاغورس به گرد بودن زمین پی ببرد، این پاسخ محمد آشکارا ناشی از نادانی او و الله، دوست تخیلی او است که دلیل وجود هلال ماه را این میداند که مردم بتوانند از آن برای تشخیص عبادات و حج استفاده کنند. ناگفته نماند:
دکتر مسعود انصاری در کتاب بازشناسی قرآن صفحه 219 شرح میدهد که محمد حتی همین استدلال پوچ و غلط را نیز از یهودیان که در کتابهایشان دلیل هلال ماه برای حج و عبادات و... توصیف شده است اقتباس کرده.